سرد عین سنگ اثر سوزان هلویگ
سرد عین سنگ
درست پس از نیمهشب در هزار متری اینجا و یک خانه روستایی در جاده بیرون از شهر جایی که یک قاتل زنجیرهای زن قربانی را گیر
میاندازد، جیغهایش در دستهای پوشیده در دستکش قاتل خفه میشود، در انبوه برفی که تا چشم کار میکند تلنبار شده، صدای عــوعـــوی
سگها در امتداد هم از انبار کاه و جو به گوش میرسد و در گوشهای از حــصار جایی که پرستاری قدم زنان از سرکار به خانه میرود، جایی
که انبار الوار درسـت جایــی قرار گرفته که مستی ناگهان بیهوش شد و بعد از دو روز نجــــات پیدا کرد مجبور شدند هر دو پای او را ببرند،
جایی که رودخانه آرام گـــــرفته و یکی از نجات یافتهها چهارده ساعت دوام آورده بود هنوز در اغماست، به ستارههایی که میلیاردها کهکشان
کنارشان افتاده مینگرد و در پس یخ در بهشت لیموناد و گرد رُز، از خط افق شمالی اتومبیلی نزدیک میشود در امتـــــداد همین جاده به سرعت
پیش میآید تا زمانی که قلبت تیر بکشد تقریباً در امانی.
سوزان هلویگ
مترجم: سمیرا نیک نوروزی
- ۹۶/۰۴/۰۵