نامه نوشتم به اثر دونالد بارتلمی
نامه نوشتم به …
برای رئیسجمهور ماه نامه یی نوشتم و از او پرسیدم که آیا آن بالا محوطه
های توقف ممنوع دارند یا نه. پلیس ماشین هوندای مرا جرثقیلکش کرده بود و
من از این موضوع ناراحت بودم . برگرداندنش برایم هفتاد و پنج دلار آب می
خورد، به اضافهی بهداشت روان . هیچ دقت کرده اید که کامیونهای جرثقیلدار
چطور به ماشینهای کوچولوی ظریف گیر می دهند؟ هیچ دیده اید که یک کرایسلر
امپریال را دنبال خودشان بکشانند؟ نه، ندیده اید .
رئیسجمهور ماه با احترام بسیار جواب داد که ماه هیچ رقم محوطهی توقف
ممنوع ندارد . و اضافه کرد که بهداشت روان هم در ماه فقط یک دلارخرج برمی
دارد .
خب، من آن هفته واقعا بدجوری به بهداشت روان احتیاج داشتم . پس جوابش را
نوشتم وگفتم که فکر کنم بتوانم تا بهار 81 آن جا باشم، البته اگر سفینهی
فضایی به وعدهاش عمل کند، وگفتم چند تا بهداشت روان برایم آماده نگه دارد
که بهشان احتیاج دارم، و دیگر این که آیا می شد توجهاش را به یک قابلمه
کباب دندهی با سس قرمز جلب کنم یا نه، چیزی که اگر دوست داشت می توانستم
با کمال مسرت برایش ببرم آن بالا.
رئیس جمهور ماه برایم نوشت که از داشتن یک قابلمه کباب دنده با سس قرمز
خیلی خوشحال خواهد شد، و این که کد پستیاش هم اگر لازم باشد
10011000000000 است .
برایش تلگراف زدم که شش بطر آبجو رولینگ راک می آورم تا با کباب دندهی
سس زده بخورد، و در ضمن از وضعیت آپارتمانهای آن جا هم پرسیدم .
او با یک صفحه کلیشهی درخشان جواب داد که بد است . قیمت آپارتمان سالی
تقریباً یک دلار است، خودش هم می داند که نرخ بالایی است اما چه کار می
تواند بکند ؟ گفت که این آپارتمان ها چهارخوابه اند، با سه حمام، کتاب
خانه، اتاق بیلیارد، سرداب شراب، و ایوانی رو به دریای سعادت . گفت که شاید
بتواند در اجارهی آپارتمان برایم تخفیف بگیرد، چون من یکی از دوستان ماه
هستم .
از آن لحظه به بعد ماه به نظرم جای قشنگ و دلپذیری می آمد . یک دلار را با سفینهی فضایی هری آپ فوند فرستادم .
روی یک کندهی توخالی شیاردار ضربههای محکمی زدم که با فرکانس ماه تنظیم
شده بود، و از او در مورد وضعیت بازار کار، پوشش بیمهی درمانی، مزایای
بازنشستگی، معافی مالیاتی،کارتهای اعتباری، و صورت حساب باشگاههای
کریسمس پرسیدم .
او هم با اشعهی مهتاب پاسخ داد که افتضاح است، همهاش به یک دلار سر می
زند، و البته اگر آن یک دلار را نداشته باشی از محل نظام توسعهی ماه
بزرگتر به تو قرضش می دهند .
در مورد جنگ و صلح چی ؟ این را از طریق مدارهای کوچک و پیجیدهی ALGOL که خودم به کامپیوتر اپلم نصب کرده بودم، پرسیدم .
رئیس جمهور ماه (با استفاده از استعارهی MIRV’D ) پاسخ داد که اگر حرفی
برای گفتن داشته باشد تنها این است که بازی جورچین X و O تا هرجا که بشود
نوشتش، و تا هرجا که طرفین بتوانند پیش بروند، ادامه پیدا می کند .
به وسیلهی پرواز جمعی از فرشتگان که آموزشهای خاص دیده بودند، به او گفتم
که به نظر می رسد آن بالا بر اوضاع خوب مسلط است، و پرسیدم هیچ شانسی وجود
دارد که رئیس جمهور ما هم بشود، حتی اگر شده به شکل نیمه وقت ؟
او هم (با رگباری از سیارکهای ماشین قراضه که روی سپرهایشان برچسبهای سبز
و آبی داشتند) گفت نه، به نظرش می رسید رقابتهای انتخاباتی ریاست جمهوری
ما، نامزدها را اذیت می کند و بهشان لطمه می زند . مثلا آنها شروع
کردهاند به یکی به دو با یکدیگر در مورد روسهای خالی بند و گفتن چیزهای
بدجور احمقانه در مورد ایل و تبار هم . گفت که فکر نمی کند دیزی گیلسپی
باشد .
دونالد بارتلمی
Donald Barthelme
مترجم : شیوا مقانلو